جدول جو
جدول جو

معنی موشه غل - جستجوی لغت در جدول جو

موشه غل
(شَ / شِ غُ)
تله موش. (در لهجۀ قزوین) موش آغل. (یادداشت لغت نامه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ گُمْ بَ)
دهی است از دهستان سیلتان شهرستان بیجار، سکنۀ آن 150 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(شِ چَ چِ)
دهی است از دهستان ژان بخش دورود شهرستان بروجرد. واقع در 12هزارگزی شمال باختری دورود به بروجرد. جلگه و معتدل و سکنۀ آن 247 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا